۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

خودكشی از ساختمان 8طبقه به خاطر ازدواج

پسر جوان وقتی با مخالفت خانواده‌اش مبنی بر ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش روبه‌رو شد، برای راضی كردن آنها نقشه خودكشی از یك ساختمان 8 طبقه را طراحی كرد.

به گزارش «جام‌جم»، چند روز پیش مردی با سامانه 125 آتش‌نشانی در مشهد تماس گرفت و برای نجات مرد جوانی كه بالای پشت بام یك ساختمان 8 طبقه رفته و قصد خودكشی داشت، تقاضای كمك كرد.

ماموران آتش‌نشانی با حضور در محل حادثه كه مركز شهر بود، مشاهده كردند جوانی بالای پشت بام ساختمان رفته و جمعیت بسیاری در محوطه ساختمان تجمع كرده‌اند.

آتش‌نشان‌ها به گفت‌وگو با مرد جوان پرداختند تا او را از تصمیمی كه گرفته منصرف كنند، اما او حاضر به پایین آمدن از ساختمان نبود و فریاد می‌زد اگر پدرم با ازدواج من و دختر مورد علاقه‌ام موافقت نكند، خودم را به پایین پرت می‌‌كنم.

آتش‌نشان‌ها با پی بردن به خواسته مرد جوان، با پلیس 110 تماس گرفته و ماجرا را خبر دادند.

خودكشی برای ازدواج

دقایقی بعد با حضور ماموران انتظامی در محل حادثه، عملیات روانكاوانه برای نجات وی آغاز شد، اما مرد جوان فقط خواسته قلبی‌اش را تكرار می‌كرد و با تهدید از ماموران می‌خواست، محل حادثه را ترك كنند، در غیر این صورت تصمیم به خودكشی را عملی می‌كند. عملیات نجات همچنان ادامه داشت تا این كه پس از چند ساعت ماموران انتظامی پدر و دختر مورد علاقه مرد جوان را شناسایی كردند و آنها را به محل حادثه آوردند. مذاكره با مرد جوان آغاز شد و او به محض این كه متوجه حضور دختر مورد علاقه‌اش در میان جمعیت شد، فریاد زد، من قصد ازدواج با دختر مورد علاقه‌ام را دارم. اگر خانواده‌ام همچنان با این وصلت مخالفت كنند، خودكشی می‌كنم و آرزوی ازدواج فرزندشان را به گور می‌برم. دختر جوان با شنیدن صدای مرد مورد علاقه‌اش با التماس از وی می‌خواست، از تصمیمی كه گرفته صرف‌نظر كند، اما بی‌فایده بود.

پدر، ناجی فرزندش شد

مرد جوان همچنان اصرار به خودكشی داشت تا این كه ماموران از میان انبوه جمعیت صدای مردی را شنیدند كه فریاد می‌زد، پسرم خودكشی نكن، من با ازدواج شما موافقت می‌كنم. ماموران با دیدن مرد میانسال كه ملتمسانه از پسرش می‌خواست تا خودكشی نكند، وی را از میان جمعیت بیرون آوردند و مقابل در ورودی ساختمان بردند. در همین موقع مرد جوان با دید پدر فریاد زد تا چند دقیقه دیگر برای همیشه از شما دور می‌شوم و بعد خود را به چند قدمی دیوار پشت‌بام نزدیك كرد تا تصمیم خود را عملی كند، اما گریه‌ها و وعده پدرش اثرگذار بود چون او مرتب می‌گفت: پسرم من با ازدواج تو و دختر مورد علاقه‌ات موافقت می‌كنم. فقط خودكشی نكن. پسر جوان كه با شنیدن حرف‌های پدر شوكه شده بود، سر جایش میخكوب شد.

آتش‌نشان‌ها و گروه نجات با استفاده از این فرصت به پسر جوان نزدیك و مانع از خودكشی وی شدند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر